چشمهايتان را باز ميكنيد. متوجه ميشويد در بيمارستان هستيد. پاها و دستهايتان را بررسي ميكنيد. خوشحال ميشويد كه بدنتان را گچ نگرفتهاند و سالم هستيد.. دكمه زنگ كنار تخت را فشار ميدهيد. چند ثانيه بعد پرستار وارد اتاق ميشود و سلام ميكند. به او ميگوييد، گوشي موبايلتان را ميخواهيد. از اينكه به خاطر يك تصادف كوچك در بيمارستان بستري شدهايد و از كارهايتان عقب ماندهايد، عصباني هستيد. پرستار، موبايل را ميآورد. دكمه آن را ميزنيد، اما روشن نميشود. مطمئن ميشويد باترياش شارژ ندارد. دكمه زنگ را فشار ميدهيد. پرستار ميآيد.
«ببخشيد! من موبايلم شارژ نداره. ميشه لطفا يه شارژر براش بياريد»؟
«متاسفم. شارژر اين مدل گوشي رو نداريم».
«يعني بين همكاراتون كسي شارژر فيش كوچك نوكيا نداره»؟
«از 10سال پيش، ديگه توليد نميشه. شركتهاي سازنده موبايل براي يك فيش شارژر جديد به توافق رسيدن كه در همه گوشيها مشتركه».
«10سال چيه؟ من اين گوشي رو هفته پيش خريدم».
«شما گوشيتون رو يك هفته پيش از تصادف خريدين؛ قبل از اينكه به كما بريد». «كما»؟!
کلاغ آن بالا نشسته بود و داشت پنیرش را سق می زد. روباه خزید زیر درخت و ساکت نشست. کلاغ هی رفت و آمد. هی بال هایش را باز و بسته کرد. هی فیگور گرفت. روباه هیچی نگفت. کلاغ نشست روی شاخه پر و پاچه را بالا زد. روباه انگار خفه شده بود. کلاغ عاصی شد. قالب پنیر را زد تو سر روباه . غار زد یه چیزی بگو خفه خون گرفته.
قلمی از قلمدان قاضی افتاد
شخصی که آنجا حضور داشت گفت : جناب قاضی کلنگ خود را بردارید
قاضی خشمگین پاسخ داد: مردک این قلم است نه کلنگ
تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟
مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ویران کردی
مايكل، راننده اتوبوس شهري، مثل هميشه اول صبح اتوبوسش را روشن كرد و در مسير هميشگي شروع به كار كرد. در چند ايستگاه اول همه چيز مثل معمول بود و تعدادي مسافر پياده مي شدند و چند نفر هم سوار مي شدند. در ايستگاه بعدي، يك مرد با هيكل بزرگ، قيافه اي خشن و رفتاري عجيب سوار شد او در حالي كه به مايكل زل زده بود گفت: «تام هيكل پولي نمي ده!» و رفت و نشست.
روزی « ناصرالدین شاه »، وزیر دفترش، « هدایت الله خان » را دید که گوشهایش از زیر کلاهش بیرون آمده بود. نظری خشم آلود به وی افکند و گفت:
« گوشهایت را زیر کلاه بگذار. »
وزیر دفتر در حالی که کلاه خود را روی گوش های می کشید گفت:
«بفرمائید قربان. این هم گوش های بنده. حالا ببینم کارهای مملکت، با رفتن گوش من در زیر کلاه درست می شود. »
در صف طولانی بهشت ،در روز قیامت یک راننده اتوبوس در جلو و یک کشیش پشت سر راننده ایستاده بودند .نوبت راننده که رسید فرشتهای نگاهی عمیق به کارنامهاش انداخت و بهش گفت: شما بفرمائید بهشت. نوبت کشیشه که رسید فرشته نگاهی به کارنامهاش کرد و بی معطلی گفت: شما برید جهنم که به خدمتتون برسند. کشیشه تا اینو شنید صدای اعتراضش بلند شد که: این بی عدالتیه که این یارو ، راننده اتوبوس به بهشت بره و من به جهنم. من که تمام عمرم را تو کلیسا صرف عبادت خدا کردهام.فرشته با مهربانی بهش گفت: ببین، اون یارو رانننده اتوبوس وقتی رانندگی میکرد تمام سرنشینان اتوبوس هر کاری داشتند ول میکردند فقط دعا میکردند ولی تو ، وقتی موعظه میخوندی تمام کسانی که تو کلیسا بودند خوابشون میگرفت.
روزی شخصی بر سر جالیز رفت که خیار بدزدد. پیش خودش گفت: این گونی خیار را میبرم و با پولی که برای آن میگیرم، یک مرغ میخرم. مرغ تخم میگذارد، روی آنها مینشیند و یک مشت جوجه در میآید، به جوجهها غذا میدهم تا بزرگ شوند، بعد آنها را میفروشم و یک گوسفند میخرم، گوسفند را میپرورم تا بزرگ شود، او را با یک گوسفند جفت میکنم، او تعدادی بره میزاید و من آنها را میفروشم. با پولی که از فروش آنها میگیرم، یک مادیان میخرم، او کره میزاید، کرهها را غذا میدهم تا بزرگ شوند، بعد...
سه تا زن انگليسي ، فرانسوي و ایرانی با هم قرار ميزارن كه اعتصاب كنن و ديگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از يك هفته نتيجه كارو بهم بگن.
زن فرانسوي گفت:
به شوهرم گفتم كه من ديگه خسته شدم بنابراين نه نظافت منزل، نه آشپزي، نه اتو و نه ... خلاصه از اينجور كارا ديگه بريدم. خودت يه فكري بكن من كه ديگه نيستم يعني بريدم!
به حرمت آفریده شدن اولین گوسفنده آسمانی که جان حضرت اسماعیل را نجات داد 7 مرتبه با صدای بلند بگو بع بع
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی من کن .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
۱۱. عید سعید قربان لغو شد !
( ستاد روحیه دهی به گوسفندان )
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهت تبریک میگم ، کاری که تو کردی واقعا شاهکار بود .خیلی حرفه ای هستی، هیچکی فکرشو نمیکرد بتونی دیروز از زیر تیغ فرار کنی تو باعث افتخار بقیه گوسفندایی!برای خواندن تمام موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند. برای خواندن تمام موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید
دانستن نكتههای زیر درباره استفاده بهینه از رنگها مفید میباشد:
- برای لاغر شدن از بشقاب و رومیزی رنگ آبی استفاده كنید. رنگ آبی اشتها را كم میكند.
- اگر مضطرب هستید و فشار عصبی، طاقت شما را بریده است از رنگ سبز استفاده كنید. رنگ سبز آرامبخش است و فشار خون را كاهش می دهد.
- اگر بیحال و حوصله هستید رنگ نارنجی را انتخاب كنید. هنگام استحمام صبحگاهی، از حوله و ابزار نارنجی استفاده كنید رنگ نارنجی بیحالی شما را از بین میبرد.برای خواندن تمام موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید
پزشكان و دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند كه طرز زندگی امروز شما تاثیر بسیار زیادی روی تعداد سالهای زندگیتان دارد و اینكه چقدر و تا چه میزان از این سالها لذت ببرید. حتی كوچكترین تغییری در برنامه هفتگی میتواند منجر به ایجاد تفاوت بزرگی شود.
خواب كافی: معمولا در مرحله خواب عمیق، غده هیپوفیز، هورمون رشد ترشح میكند. همچنین خواب عمیق و كافی باعث جذب بیشتر مواد مقوی توسط سلولها میشود كه این امر خود رشد و ترمیم ماهیچه و استخوانها و فعال شدن سیستم امنیتی بدن را به همراه دارد.
معجزه خنده: تحقیقات نشان داده است كه خنده، باعث كاهش هورمون استرس مانند كورتیزول و آدرنالین میشود و منجر به افزایش تعداد پادتنهای ضدعفونی در بدن میشود.برای خواندن تمام موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید
قانون1:
یا موفق میشوید یا نمیشوید، یا بهدست میآورید یا از دست میدهید.
استراتژی شما: جزء آن دسته افرادی باشید که موفقاند، آنهایی که بهدست میآورند.
کسانی که موفقاند، دقیقاً میدانند چه عواملی موجب موفقیتشان بوده است و برای خلق این موقعیتها هشیار و آمادهاند. آنها همواره بهترینها را از هر موقعیتی بهدست میآورند. برای آنکه بتوانید در زمرهی افراد موفق قرار بگیرید، لازم است افراد موفق و ناموفق افراد از نظر بگذرانید، تفاوتهای آنها را بازشناسید و بررسی کنید. سپس تصمیم بگیرید، علت رفتارهای خود را شناسایی کرده و دانش خود را در مورد شیوهی عملکرد خودتان بالا ببرید.
قانون2:
شما خودتان، سرنوشت خود را رقم میزنید.
استراتژی شما: پاسخگوی زندگی خویش باشید، به نقش خود در خلق نتایج، توجه داشته باشید.
نمیتوانید از چرایی و چگونگی شیوهی زندگی خود شکایت کنید. خودتان مسؤول انتخابهای خود هستید. اگر شغلتان را دوست ندارید، تغییرش دهید، اگر چاق هستید، رژیم غذایی بگیرید، اگر احساس شادابی نمیکنید، سبک زندگی خود را تغییر دهید، نقش قربانی را ایفا نکنید یا اسیر گذشتهی خود نباشید. اگر عادت کنید زندگی خود را به سرزنش دیگران یا افسوس گذشته بگذرانید، هیچ بهبودی در زندگیتان حاصل نخواهد شد. پس شما خالق موقعیتها و حتی احساساتی هستید که وجود دارند. هر چیزی که انتخاب میکنید ازجمله افکاری که برگزیدهاید، پیامدهایی دارند، وقتی رفتار و افکار سالمی انتخاب میکنید، حتی اگر مشکلات خاصی در پیش رو داشته باشید، درنهایت به پیامدهای مفید و سالم دست خواهید یافت.برای خواندن تمام موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید